داداش من! زدي به خاکي! بي ربط و بي هوا رفتي توي انتقاد از چيزي که اصلا مهم نيست! کي ميگه اوني که بچه مذهبيه نمي خواد مثلاً ملک توي دبي يا هر خراب شده اي بخره! سختش کردي دوست من! بي خود از يه چيز الکي موضوعي ساختي و يک پست وبلاگي رو به سر درد انداختي! ديگه قرار نيست پارسي بلاگ که يک سرويس دهنده است مقدس بشه که! هست؟! نه ميشه در اخلاص آقاي فخري و دوستان ديگر پارسي بلاگ شک کرد نه در سادگي شما! سادگي در سخت گرفتن و سخت ديدن! حالا پارسي بلاگ شده مبلغ فرار از هويت؟ کدوم هويت عزيز من؟ هويت مگه کشکي به دست اومده که با باز شدن يه پنجره تبليغ از دست بره؟ يا خودتو دست کم گرفتي يا اين بر و بچه هاي وبلاگي رو!
يه نگاهي به تلويزيون که خرجش از جيب من و تو مي ره هم بنداز بعد بيا پاپيچ يک شرکت خصوصي بشو!
حوصله ام با خوندن اين نوشته سر رفت! يه کم هم خجالت کشيدم که! آخه اين حرفه؟: «نميدونم تا کي ما بايد از بلاگ تا پلاک راه بندازيم و کلي آدم رو برداريم ببريم جنوب تا ثابت کنيم از ارزشهاي دفاع مقدس داريم حمايت ميکنيم .. » کي گفته براي حمايت از ارزشها بلاگ تا پلاک برگزار شده که يه طرفه رفتي به قاضي؟ کي همچين ادعايي کرده؟ بلاگ تا پلاک براي حمايت ارزشها از ماست! براي اينه که يادمون نره چه کسايي از همه چي شون مايه گذاشتند که همين ايراني که رگ غيرتت براش مي جنبه با چي مونده! ...
آقاي فخري هم زيادي لي لي به لالاي وبلاگ نويسا مي زاره به نظر من!
وقتي کسي از چيزي خبر نداره همين ميشه ديگه!
پشت پرده اداره سخت و نفس گير يه سرويس وبلاگ!
حيف ...